ناتالی لومل (1827-1921) Nathalie Le Mel:
ناتالی لومل این زن بزرگ، چیزی در مورد کمون ننوشته، آن را زندگی کرده! او نه نویسنده است، نه سخنران، نه هیچ چیز دیگر! او زنی مبارز و شجاع است که تا به آخر به آرمانهایش وفادار ماند. او یکی از بسیار زنانی است که امضایش زیر پای یکی از اعلامیههای کمون درج شده: «ما کار میخواهیم تا سود حاصل از آن را نگه داریم، نه به استثمار، نه به ارباب».
ناتالی در شهر برست متولد شد، پدر و مادرش از هیچ کوششی برای درس خواندن او فروگذار نکردند. در ۱۸۴۵ ازدواج کرد و چندی بعد با همسرش در پاریس اقامت گزید. حاصل ازدواج آنها سه فرزند بود. ناتالی که در یک کارگاه صحافی کتاب کار میکرد به خاطر فعالیتهای سیاسی-اجتماعیاش توسط مأمورین امنیت امپراطوری زیر نظر بود. در یکی از گزارشهایی که پلیس در مورد او نوشته، چنین میخوانیم: «او به سیاست مشغول است، روزنامههای مورددار را با صدای بلند میخواند و به صورت جدی در باشگاهها [ی بحث و گفتگو] شرکت میکند».
در ۱۸۶۵ سندیکای صحافان که توسط ورلن و ناتالی لومل ایجاد شده، خواهان برابری دستمزد زن و مرد میشود و این خواسته را به دست میآورد. ورلن به ابتکار خود رستورانی به نام «دیگ» برای مردم محروم میگشاید و ناتالی را به عنوان مدیر آن برمیگزیند. رستوران بهخاطر اینکه در طول محاصرهٔ پاریس هر روز غذای رایگان غذا میان افراد محروم توزیع میکرد، معروف شد.
در طول کمون، مبارزهٔ ناتالی معطوف به سازماندهی زنان میشود. ناتالی لومل و الیزابت دمیتریف، تشکل «اتحاد زنان برای دفاع از پاریس و مراقبت از مجروحین» را سازمان میدهند و در بطن این تشکل به بررسی و یافتن راه حل مسائل اجتماعی مشغول میشوند، از جمله این مسائل میتوان، برابری دستمزد زنان با مردان حق کار، به رسمیت شناختن زوجیت خارج از ازدواج، حق طلاق را برشمرد. در طول هفتهٔ خونین ناتالی لومل به همراه دیگران، در سنگرهای خیابانی در میدان پیگال و بلانش میرزمد و سرانجام در ۲۱ ژوئن ۱۸۷۱ دستگیر و به تبعید در نئوکالِدونی محکوم میشود. و در دوران تبعید، ناتالی و لوئیز میشل زندگیشان را با یکدیگر قسمت میکنند. او سرانجام در پی عفو عمومی، بعد از هشت سال در ژوئن ۱۸۷۹ به پاریس بازمیگردد. در نوامبر همان سال ریاست ضیافت بازسازی اتاق سندیکایی کارگران زن صحاف را به عهده میگیرد و به عنوان تاکنندهٔ روزنامه روشفر به نام تزلزلناپذیر، مشغول به کار میشود. زمانی که بعد از یک عمر مبارزه و زحمت توان کار کردن ندارد، از این کار کنارهگیری میکند و روشفر مقرری اندکی برای او تعیین میکند. اما او به دلیل نزدیک شدن روشفر به جنبش بولانژیسم (جنبش سیاسی پوپولیستی بین سالهای ۱۸۸۵ و ۱۸۸۹ با گرایش ناسیونالیستی و ضدپارلمانی) از پذیرش این مقرری خودداری میکند و بدین ترتیب او همین منبع مالیای اندک را هم از دست میدهد. در سن نود سالگی بینایی خودش را از دست داده و پنج سال آخر عمر خود را در یک آسایشگاه سپری میکند. ناتالی لومل سرانجام در ۸ مه ۱۹۲۱ بعد از یک زندگی طولانیِ سرشار از مبارزه و مقاومت، در پنچاهمین سالگرد کمون پاریس، در فقر و تنگدستی در بیمارستان ایوری از دنیا میرود.
http://www.commune1871.org/?Nathalie-Le-Mel-une-grande-figure