نویسنده: آساره آسا منتشر شده در سایت نقد: https://wp.me/p9vUft-17e d9bedb8cda86d8b4-d8b1d8a7d8b3d8aa-d8b3d988da98d987e2808cd987d8a7db8c-da86d9beدریافت به عنوان مقدمه: از دلایل ورود به بحث سوژه: شاید اگر به انتشار حجم چشمگیر متونی نظر بیافکنیم که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به مسألهی سوژه و سوژگی پرداختهاند، انتشار یک مطلب دیگر در این مورد، هر چند کسالتآور، اما چندان غریب و غیرمنتظره نباشد.... به خواندن ادامه دهید →
شورش کرنشتات: آغاز یک پایان
تألیف و ترجمه: آساره آسا d8b4d988d8b1d8b4-daa9d8b1d986d8b4d8aad8a7d8aaدریافت تناقضات حکومت شوراها که در دورۀ جنگ داخلی بر آن سرپوش گذاشته شده بود، مجداً خود را از اوایل سال ۱۹۲۱ نمایان ساخت. شورش دهقانان که در سپتامبر ۱۹۲۰ شروع شده بود، شدت و وسعت بیشتری پیدا کرد. در فوریه ۱۹۲۱، تعداد ۱۱۸ شورش به ثبت رسیده که خشونتآمیزترینشان... به خواندن ادامه دهید →
کمون در قدرت
تألیف: آنری گیمَن، ترجمه: آساره آسا[1] daa9d985d988d986-d8afd8b1-d982d8afd8b1d8aaدریافت در ابتدا ذکر سه ملاحظۀ مقدماتی ضروری است؛ اولین ملاحظه: تقریباً همیشه وقتی از کمون صحبت به میان می آید، گفته میشود که کمون از ۱۸ مارس شروع شد تا ۲۸ مه یعنی تا آخرین روز از هفتۀ خونین به طول انجامید. این واقعیت ندارد؛ اگر بخواهیم دقیق... به خواندن ادامه دهید →
«ای قوم به حج رفته… بیایید بیایید»! پاسخی به پرسش بهروز فرهیخته: «ساعی چگونه «مناسک حج اول ماه مه» را بجا آورده است؟!»
نویسنده: آساره آسا d8a7db8c-d982d988d985-d8a8d987-d8add8ac-d8b1d981d8aad987دریافت چیزی، مثل امیدی محو یا بیمی مبهم، نوشتن این خطوط را اجباری میکند؛ چیزی که آنقدر مصرانه به دور ذهنت میپیچید که به ناگزیر قلم برداری و بنویسی که هر چه سخت و استوار است باید دود شود و به هوا برود... حتی اگر آن اندیشۀ صلبشدۀ ارجمندترین و قابلاحترامترین رفقا... به خواندن ادامه دهید →
در خدمت، خيانت و افولِ تاريخىِ روشنفكران
نویسنده: حبیب ساعی [1] d8afd8b1-d8aed8afd985d8aad88c-d8aed98ad8a7d986d8aa-d988-d8a7d981d988d984d990-d8aad8a7d8b1d98ad8aed989d990-d8b1d988d8b4d986d981d983d8b1d8a7d986دریافت آرش جان، نگران چه هستی؟ در سؤالاتت همان دلشورگی و یأسی هست كه در سؤالهای آن فقيد بزرگوارجلال آلاحمد. همان جهت نگاهها، همان در لفافه گفتن آنچه آزارمان میدهد، كه به نحوی غريزی حس میكنيم بدون آنكه توان فرياد زدن آن را داشته باشيم، همان دلِ پُر از فرومايگیها؛ وآن... به خواندن ادامه دهید →
شورش نساجان سیلِزی
در ژوئن ۱۸۴۴ نساجان بیلوا Bielawa در منطقهٔ سیلزی (به آلمانی به ترتیب Langenbielau و Schlesien) واقع در لهستان کنونی که متعاقب بحران اقتصادی ۱۸۴۰ و قحطی از شدت بدبختی و گرسنگی به تنگ آمده بودند، دست به قیام زدند. این اولین قیام عمومی معنیدار پرولتاریای آلمان است که هر چند خیلی زود سرکوب شد،... به خواندن ادامه دهید →
چارتیسم
تجمع بزرگ چارتیستها در ۱۰ آوریل ۱۸۴۸ در محله کِنینگتون در جنوب لندن برای تدارک دومین طومار که در آن بیش از ۲۰ هزار نفر حضور داشتند. اگر جنبش کنوها جنبشی نحیف و کوچک بود و به سرعت و با خشونت در نطفه خفه شد و صدایش تنها بعد از لت و پار شدنش به... به خواندن ادامه دهید →
جنبش کنوهای لیون
نوشتة روی پرچم، شعار اصلی کَنوها Les canuts: «زیستن در کار یا مردن در مبارزه» گرچه در طول انقلاب کبیر فرانسه، زحمتکشان پاریسی نقشی قاطع داشتند و تا حدی روبسپیر و سن-ژوست بیان منافع آنها بودند، اما اولین جنبش خاصاً کارگری در ۱۸۳۱ در لیون با خیزش کنوها به صحنه میآید. کنوها بافندگان فقیر و... به خواندن ادامه دهید →
جمهوری شورایی بایرن
در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹ طنین انقلاب روسیه در اغلب کشورهای اروپایی مخصوصاً در آلمان به گوش میرسید. امّا خیزش انقلابی کارگران آلمان با خشونت توسط سوسیال-دموکراسی سرکوب شد. اگر امروز شورش اسپارتاکیست در برلین شناخته شده است، اما کمتر کسی است که از سایر خیزشهای انقلابی چیزی شنیده باشد. یکی از رادیکالترینِ این خیزشها، جمهوری شورایی... به خواندن ادامه دهید →
بورس کار
ساختمان بورس کار در ۱۹۰۶؛ نوشتة روی پلاکارد: «از یک مه ۱۹۰۶ به بعد ما فقط ۸ ساعت در روز کار میکنیم» Bourse du Travail نهادی است متعلق به کارگران که در آن سندیکاها میتوانند جلسات خود را برگزار کنند. ایدة ایجاد بورس کار برای اولین بار در ۱۷۹۰ مطرح شد و در ۱۸۴۳ تحقق... به خواندن ادامه دهید →
[…] [6] نامه سرگشاده به لنین (idoun.org) […]
[…] بنوا مَلون در کتابش «سومین شکست پرولتاریا» مینویسد: «زمان در جانب رفرم اجتماعی نبود». حق با او بود، چراکه…
[…] در فرانسه نامید، فرانکل است، و سیرایه، و الیزابت دمیتریف ِ روس که مستقیماً از جانب مارکس به پاریس…
[…] چپ رادیکال دیگری، به نام «سوسیال» زنی به اسم آندره لئون در ۲۸ آوریل، مینویسد: «دیگر نباید افرادی وجود…
[…] پس میباید از حمایتِ این «چپ» دست بشویم و دیگر برای ک.آ.پ.د. [۳] و برای حزب مخالفین parti oppositionnel…